به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سدید؛ در این یادداشت که از سخنرانی دکتر اصغر واعظی استخراج شده است، به بحث روش دیلتای در فهم علوم انسانی در مقابل روش تجربی پوزیتیویستها پرداخته شده است.
دیلتای و روش فهم علوم انسانی!
برخلاف پوزیتیویستها که روش واحدی برای علوم انسانی و طبیعی قائل بودند، دیلتای میگوید همچنان که موضوع علوم طبیعی متفاوت از علوم انسانی است، شناخت در علوم طبیعی نیز متفاوت از شناخت در علوم انسانی است، پس روش هم در علوم طبیعی باید متفاوت از روش در علوم انسانی باشد. اگر در علوم طبیعی از روش تجربی استفاده میکنیم، در علوم انسانی باید از روش هرمنوتیک استفاده کنیم. هرمنوتیک به تعبیر خیلی ساده یعنی علم تأویل و تفسیر. به این دلیل که در علوم انسانی می خواهیم فرآیندها و پدیده های انسانی را بفهمیم، نیازمند به تفسیر هستیم.
دیلتای در این دیدگاه خود میراثدار «شلایر ماخر»، متفکر آلمانی پیش از خود است. وی بخشی مربوط به الهیات دارد و بخشی هم در مورد هرمنوتیک. پیش از شلایر ماخر از هرمنوتیک در علوم دینی استفاده میشد. نظیر همین بحثهایی که ما در حوزههای خودمان داریم، به عنوان مثال بحث علم اصول که در آن یک سری قواعد به دست می آید. شلایر ماخر در حقیقت هرمنوتیک را هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی توسعه می دهد.
توسعۀ کمی یعنی گسترۀ کاربرد هرمنوتیک را بیشتر می کند. قبلاً هرمنوتیک تنها در متون مقدس به کار می رفت، اما شلایر ماخر می گوید حوزۀ هرمنوتیک اختصاص به متون مقدس ندارد و متنهای غیر مقدس را هم اگر بخواهیم بفهمیم، به هرمنوتیک نیاز داریم. همچنان که اگر بخواهیم تورات یا انجیل را بفهمیم، نیاز به هرمنوتیک داریم، در فهم ارسطو و افلاطون و متفکرین دیگر هم نیاز به فن هرمنوتیک داریم.
توسعۀ دوم این است که هرمنوتیک را صرفاً برای فهم متن به کار نبریم. از دیدگاه ماخر، هرمنوتیک، برای فهم هرگونه اظهاری است، حتی اگر این اظهار شفاهی باشد. هر چیزی که به شکلی در حوزۀ فرهنگ توسط انسان به وجود می آید یک اظهاری است که فهمش نیازمند هرمنوتیک است.
وی می گوید ما برای فهم سخن دیگری همواره نیازمند به تفسیر هستیم و باید آن اظهار را تفسیر کنیم. حال آن اظهار یا متن است یا هر چیز دیگر. برای اینکه اظهار دیگری را تفسیر کنیم، دو روش وجود دارد یا به تعبیری دو نوع تفسیر وجود دارد. یک تفسیر، تفسیر دستوری یا گرامری است «grammatical interpretation». یکی از تکنیکهایی که ما برای فهم و تفسیر به کار می بریم، استفاده از دستور زبان است؛ یعنی برای اینکه مثلاً یک متن را بفهمیم، باید با قواعد نشانه ای آن آشنا شویم و بدانیم که این نشانه به چه منظور است.
شلایر ماخر میگوید علاوه بر تفسیر گرامری به تفسیر دیگری هم نیاز داریم و آن، تفسیر روانشناختی است. بنابراین برای اینکه بتوانیم دیگری را درک کنیم، باید از تکنیکهای روانشناختی هم استفاده کنیم. هرمنوتیک متشکل از دو نوع تفسیر متفاوت است. یکی تفسیر دستوری و دیگری تفسیر روانشناختی. دیلتای از بحثی که شلایر ماخر در مورد هرموتیک مطرح کرده، یعنی علم تفسیر و فهم استفاده می کند. در واقع شلایر ماخر هرمنوتیک را از متون دینی به متون غیردینی و متون شفاهی تسری داده بود و دیلتای چنین ادعا کرد که هرمنوتیک به روش فهم مجموعه ای از علوم که از آن به علوم انسانی تعبیر می کنیم اطلاق می شود.
نظر شما